دوشنبه 01/09/28

ساخت وبلاگ
شب یلدای بی تو از اسفند شروع شده ... از وقتی نبودی ... شب طولانی زندگیمون شروع شد ... خسته ام مامان خیلی خسته ام ....خواهرم داره میاد بدون دخترش ....یادته مامان نمی پرسیدی میاد یا نه اما دلت شور میزد که خواهرم بیاد و دخترش نباشه میرفتی پایین استقبال وقتی بغلش می کردی میگفتی اخیش خیالم راحت شد ... تو رفتی و غصه هات تموم شد همه رو دادی به من ... دلتنگم مامان این شبا همیشه تدارک میدید ... پارسال بیمارستان بودی .........ولی حواست خونه بود ... بهار...
ما را در سایت بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bahar1904 بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 29 آذر 1401 ساعت: 19:56